دوباره به جای خود آمدن. (ناظم الاطباء). بازگردانده شدن: نشنیدنت ز عادت خود هیچ برنگشت هرچند مدعای ظهوری اعاده شد. ظهوری (از آنندراج). - اعاده شده، مکررشده. تکراریافته. مکرر یا اعادت کرده. و متکرر. (از منتهی الارب)
دوباره به جای خود آمدن. (ناظم الاطباء). بازگردانده شدن: نشنیدنت ز عادت خود هیچ برنگشت هرچند مدعای ظهوری اعاده شد. ظهوری (از آنندراج). - اعاده شده، مکررشده. تکراریافته. مکرر یا اعادت کرده. و متکرر. (از منتهی الارب)